دنياي روانشناسي
 

چكيده

درمان شيدايي با تشخيص صحيح و اقدامات اوليه براي جلوگيري از خطرات براي بيمار ، بستگان و ديگران آغاز مي شود. بعضي اوقات ، ممكن است براي چند روز بستري و درمان اجباري لازم باشد. درمان بيماران مبتلا به مانيا روان پريش يا مخلوط ممكن است دشوارتر باشد. در حال حاضر ، شواهد مستدلي مبني بر استفاده از ليتيوم ، داروهاي ضد تشنج والپروات و كاربامازپين و داروهاي ضد روان پريشي كلرپرومازين ، هالوپريدول ، ريسپريدون ، اولانزاپين ، كويتياپين ، زيپراسيدون ، آريپي پرازول و آسناپين در استفاده حاد حاد وجود دارد ، درمان كلوزاپين يا الكتروشوك درماني در موارد مقاوم به درمان - سايپرز ، باشگاه دانش با اين حال ، در عمل باليني ، درمان تركيبي قاعده است تا استثنا. درمان شيدايي حاد سزاوار يك ديد طولاني مدت است ، و شواهد براي برخي از درمان ها ممكن است قوي تر از ساير موارد باشد. هنگام تصميم گيري در مورد درمان ، تحمل همچنين بايد يك نگراني اساسي باشد ، زيرا تفاوت در ايمني و تحمل ممكن است بيش از تفاوت در اثربخشي براي اكثر تركيبات باشد ، تحصيلات روانشناختي بيماران و مراقبان يك ابزار پيشرفته است كه بايد همراه با دارو براي بهينه سازي استفاده شود. نتيجه بلند مدت بهبود عملكرد بايد هدف نهايي باشد.
واژه هاي كليدي: شيدايي ، ليتيوم ، ضد تشنج ، ضد روان پريشي ، آزمايشات باليني ، اختلال دو قطبي

بيماري جنون-افسردگي ، كه در حال حاضر به عنوان اختلال دو قطبي شناخته مي شود ، يك بيماري شايع ، شديد و طولاني مدت است. سازمان بهداشت جهاني در سال 2001 گزارش كرد كه اختلال دو قطبي پنجمين علت سالهاي زندگي با معلوليت در بزرگسالان جوان است. 1 اين بيماري با عود مانيا ، افسردگي يا دوره هاي مختلف مشخص مي شود. از اختلال دو قطبي و علت اصلي ناتواني ، انگ و اختلال شناختي

ليتيوم گزينه درماني سنتي است ، اما. اكثر بيماران به مونوتراپي ليتيوم پاسخ نمي دهند و ساير داروها در دهه هاي گذشته مانند داروهاي ضد تشنج والپروات و كاربامازپين معرفي شده اند. ساير داروهاي ضدتشنج جديد ، كه نتوانسته اند اثر خود را در شيدايي اثبات كنند ، با موفقيت استفاده نشده است. 5 داروهاي ضد روان پريشي به عنوان درمان اصلي اسكيزوفرني ايجاد مي شود و به طور سنتي در مانيا استفاده مي شود ، اما اخيراً تعداد بيشتري از آزمايشات آنها را به يك گزينه درماني گسترده تر براي اختلال دوقطبي ، به عنوان گزينه هاي جايگزين و مكمل ، براي تثبيت كننده هاي خلقي سنتي. 6،7 داروهاي ضد روان پريشي نسل دوم به طور گسترده اي در شيدايي مورد مطالعه قرار گرفته اند ، اما همچنين شواهد بيشتري در مورد كارآيي حداقل برخي از آنها در درمان افسردگي دو قطبي و درمان نگهدارنده اختلال دو قطبي. علاوه بر اين ، تجزيه و تحليل ثانويه از آزمايش هاي كنترل شده نشان مي دهد كه برخي از داروهاي ضد روان پريشي ممكن است در درمان حالت هاي مختلف و دوچرخه سواري سريع مفيد باشند. در واقعيت باليني ، همانطور كه در مطالعات بزرگ طبيعت گرايي نشان داده شده است ، اكثر بيماران مبتلا به شيدايي حاد با تركيبي از داروهاي ذكر شده در بالا و حتي بنزوديازپين ها به عنوان كمكي ، درمان مي شوند .8 به عنوان يك گزينه جايگزين براي ليتيوم ، ضدتشنج و داروهاي ضد روان پريشي ، يا آنها درمان تركيبي ، الكتروشوكي عمدتاً با تجربه و برخي شواهد محدود پشتيباني مي شود. 9،10 درمان انواع خفيف مانيا و هيپومانيا به وضوح ناكافي بررسي شده است ، اگرچه به طور كلي تصور مي شود آنچه براي مانيا مفيد است بايد براي هيپومنيا نيز مفيد باشد. ؛ با اين حال ، تصميمات باليني به طور كلي در يك چارچوب نسبت خطر استفاده مي شود ، و بنابراين مطالعات بيشتر سر و آزمايشات خاص در اين قوس زير جمعيت مورد نياز است. شيدايي روان پريشي ، بهتر مورد مطالعه قرار گرفته است ، و بيشتر گزارش هاي آزمايش ، تجزيه و تحليل جداگانه اي را براي بيماران روان پريش در مقابل بيماران غير روان پريشي فراهم مي كند. سرانجام ، شيدايي مخلوط نيز در برخي آزمايشات مورد مطالعه قرار گرفته است ، و ممكن است به داروهاي ضد روان پريشي غيرمعمول - يا تركيبي از اين دو - نسبت به ساير روشهاي درماني درماني بهتر پاسخ والپروات ، 11 دهد اما هنوز هم باقي مانده است. چالش ، به ويژه به دليل خطر بالاي سوق دادن به افسردگي .12

مديريت شيدايي حاد: گام هاي اول

اهداف درمان مانياك حاد يا اپيزود مختلط كاهش علائم و بازگشت به سطح معمول عملكرد رواني - اجتماعي است. دستيابي به كنترل سريع تحريك ، پرخاشگري و تكانشگري به ويژه براي اطمينان از ايمني بيماران و اطرافيان و اجازه ايجاد يك اتحاد درماني از اهميت ويژه اي برخوردار است. گاهي اوقات ، براي شروع درمان موثر ، بستري شدن اجباري در بيمارستان لازم است.

اگرچه معيارهاي تشخيصي اجازه مي دهد تا قسمت هاي دوقطبي خلق و خوي به صورت هيپومانيك ، ديوانه وار يا مختلط تعريف شوند ، اما تفكيك قابل اعتماد بين آنها ممكن است دشوار باشد. درجه يا افزايش روحيه في نفسه عامل تعيين كننده اي در انتخاب از بين سه تشخيص نيست. در عوض ، ميزان اختلال و اختلال رفتاري ، همانطور كه توسط پرخاشگري ، تحريك ، روان پريشي ، قضاوت ضعيف و اختلال در عملكرد اجتماعي يا شغلي مشهود است ، رسوب معمول توجه باليني است و از اين رو هدف اصلي مداخله است. از نظر عملي ، بنابراين ، بيماران دو قطبي I كه با يك دوره هيپومانيك ، شيدايي يا مختلط روبرو مي شوند ، معمولاً مي توانند با يك استراتژي مشترك "افزايش حاد خلق و خو" كنترل شوند. با اين حال ، حتي اگر شكاف بين درمان حاد و درمان طولاني مدت ، از منظر عملياتي منطقي باشد ، در چند سال گذشته. روشن شده است كه بهترين. رويكرد به درمان اختلال دو قطبي يك مديريت يكپارچه ، رويكرد ، رسيدگي به مسائل فوري و حاد است ، در حالي كه چشم اندازهاي طولاني مدت و نتيجه عملكرد را حفظ مي كند. به همين دليل ، در درمان شيدايي بايد هميشه ، مسائل طولاني مدت ، از جمله نه تنها ارزيابي مقطعي ، بلكه در نظر گرفته شود. همچنين قطب غالب اپيزودها ، 13 و اصول كلي همانطور كه در دهاله براي مديريت اختلال دو قطبي مشخص شده است ، 14 در جدول I نشان داده شده است.

جدول I
14. فهرست اهداف مداخله در اختلال دو قطبي
1. براي اطمينان از ايمني بيمار و ديگران
2. براي درمان و كاهش شدت خلقيات حاد در هنگام وقوع
3. براي درمان علائم روان پريشي هنگام بروز آنها
4- براي جلوگيري از دوچرخه سواري از يك قسمت به قسمت ديگر
5. براي جلوگيري از رفتار خودكشي
6. براي كاهش دفعات قسمت هاي خلقي
7. براي درمان علائم زير آستانه
8. براي درمان بيماريهاي همگاني ، بيش از همه مشكلات بهداشتي و شناختي
9. افزايش دانش بيماران و مراقبين در مورد اين اختلال و افزايش پايبندي به درمان
10. براي كمك به عملكرد بيمار در حد امكان در بين دوره ها
قابل اعتماد و متخصص:
درمان دارويي شيدايي حاد

بيشترين داروهاي مورد استفاده در محيط حاد ليتيوم ، برخي از داروهاي ضد تشنج (والپروات ، كاربامازپين) ، داروهاي ضد روان پريشي استاندارد (به عنوان مثال ، هالوپريدول ، كلرپرومازين) ، داروهاي ضد روان پريشي غير معمولي (به عنوان مثال ، كويتياپين ، اولانزاپين ، ريسپريدون ، زيپراسيدون ، آريپيزازينو ، بنزيپراژول ، كلوپروازول ، كلوپروازول ، كلرپرومازين ، كلرپرومازين ، كلرپرومازين ، كلرپرومازين ، كلرپرومازين) (به عنوان مثال ، لورازپام ، كلونازپام). انتخاب روش درمان اوليه تحت تأثير سابقه دارويي فعلي و قبلي بيمار ، نياز به رفع سريع تحريك و پرخاشگري ، ويژگيهاي دوره شيدايي و وجود دوچرخه سواري سريع و همچنين تمايل خود بيمار به پذيرش ، روشهاي درماني خاص و روشهاي تجويز. در صورت امكان ، ابتدا بايد درمان خوراكي ارائه شود ، اما اگر درمان خوراكي به طور قابل اعتماد انجام نشود ، تزريق عضلاني جايگزين است.

اجماع منتشر شده ، دستورالعمل هاي باليني و الگوريتم هاي درمان تفاوت هاي زيادي را در توصيه هاي آنها براي درمان خط اول و دوم مانيا حاد نشان مي دهد .15 اگرچه اكثريت افراد ، استفاده از مونوتراپي با ليتيوم ، والپروات و در بعضي موارد اولانزاپين و ساير داروهاي ضد روان پريشي در شيدايي خفيف تا متوسط ​​، در حال افزايش است كه تعداد قابل توجهي از بيماران در نهايت دو يا چند دارو دريافت مي كنند.

ليتيوم

بيش از 50 سال از ليتيوم در درمان مانيا دو قطبي حاد استفاده شده است و در چندين آزمايش باليني كنترل شده برتري با دارونما را نشان داده است .16 در اين مطالعات ، درصد بيماراني كه پس از 2 تا 3 هفته درمان حداقل بهبود متوسط ​​داشتند از 40٪ تا 80٪. به نظر مي رسد ليتيوم در بيماران مبتلا به شيدايي كلاسيك (سرخوشي) بسيار م ،ثر است ، در حالي كه نرخ پاسخ در حالت هاي مختلط يا دوچرخه سواري سريع نسبتاً ضعيف است. 17

از معايب ليتيوم درماني مي توان به شاخص تنگ درماني آن (سطح توصيه شده 8/1 تا 2/1 ميلي مول در ليتر پلاسما) ، تحمل ضعيف ، به ويژه در دوزهاي بالاتر ، و خطر "برگشت مانيا" در هنگام ترك اشاره كرد. پلي اوريا ، و در طولاني مدت ، كم كاري تيروئيد. علي رغم اين كاستي ها ، ليتيوم به عنوان يك درمان خط اول نقش خود را حفظ مي كند و به طور گسترده اي به عنوان مقايسه كننده استاندارد طلا براي عوامل جديدتر ديده مي شود ، بگوييم كه ممكن است اثرات ضدكشي داشته باشد. 19،20 ليتيوم نيز در رابطه با ساير ضد قارچ ها ارزيابي شده است عوامل در مقايسه با سرم با داروهاي ضد روان پريشي (معمولاً كلرپرومازين) به طور كلي ليتيوم از نظر بهبود كلي علائم ، خلق و خو و ايده آل بودن ، برتر است ، اما از نظر بيش فعالي حركتي و شروع عمل ، بدتر است. ليتيوم به اندازه كويتاپين در يك آزمايش 12 هفته اي تصادفي و دوسوكور كارآمد بود 21 در يك مطالعه تصادفي سه بازوي مقايسه دارونما ، ليتيوم و والپروات ، ليتيوم و والپروات به طور مشابه در بهبود علائم جنون مثر بودند. 22

مقايسه تصادفي يك تثبيت كننده خلق و خو (ليتيوم يا والپروات) ، به تنهايي يا در تركيب با داروهاي ضد روان پريشي ، به طور كلي نشان داد كه اين تركيبات براي كنترل سريع علائم شيدايي نسبت به مونوتراپي برتر هستند .23 در مقابل ، دو مطالعه دو سو كور 24،25 نشان نداد برتري ليتيوم به علاوه يك ضد روان پريشي (هالوپريدول يا پيموزيد) نسبت به ضد روان پريشي به تنهايي در درمان ، شيدايي حاد. همچنين مشخص شده است كه ليتيوم در تركيب با داروهاي ضد روان پريشي يا ضد تشنج به خوبي تحمل مي شود .26

ضدتشنج

والپروات

چندين شكل جاليني از اسيد والپروئيك ، محصول فعال نهايي ، در سراسر جهان در دسترس است و از دهه 1960 در اروپا براي درمان اختلال دوقطبي استفاده مي شود. متعاقباً ، دو مطالعه دو سو كور ، والپروات را نسبت به دارونما و م asثر ليتيوم در درمان شيدايي حاد نشان داد. 22،27 تجزيه و تحليل تجميعي اين مطالعات نشان داد كه 54٪ از بيماران تحت درمان با والپروات ، كاهش حداقل 50٪ در علائم شيدايي LJ مانند ليتيم ، والپروات سريع شروع به فعاليت مي كند ، در عرض 1 هفته پيشرفت هاي كلينيكي چشمگيري ايجاد مي كند ، و در درمان شيدايي مخلوط و كلاسيك نيز به همان اندازه موثر است. ) ، اما به طور كلي بهتر تحمل مي شود. 30 يك نوع ترشح طولاني مدت والپروات نيز وجود دارد و اثبات مي شود كه در شيدايي م effectiveثر است .31 بعضي از دستورالعمل ها ، مانند دستورالعمل هاي NICR انگلستان ، استفاده از والپروات را در زنان در سنين باروري توصيه نمي كنند. ، به دليل فراواني حاملگي هاي برنامه ريزي نشده در زنان مبتلا و حتي بدون اختلال دوقطبي و تراتوژنيك بودن نسبتاً زياد تركيب ، اما اين ممكن است به تا كنون ، و غير عملي مي تواند اثبات شود. 32 ساير عوارض جانبي حاد بالقوه وزن قوس والپروات ، افزايش و ريزش مو.

كاربامازپين

از زمان معرفي آن به درمان روانپزشكي ، 33 كاربامازپين در چندين آزمايش كنترل شده تصادفي ارزيابي شده است ، اما اكثر آنها داراي محدوديت هاي روش شناختي مانند تعداد كم بيمار يا درمان همزمان بودند. يك مطالعه كنترل شده با دارونما كه در آن بيماران داروهاي كمكي دريافت نمي كردند ، نشان داد كه 63٪ از بيماران تحت درمان با كاربامازپين ، بهبودهاي قابل توجهي در علائم جنون ، افسردگي و روان پريشي از خود نشان داده اند ، اين اثري است كه با تغيير مكان به دارونما از بين رفته است. 34 اهميت آماري اثر درماني داده نشد.

اخيراً ، دو مطالعه تصادفي و دو سو كور ، فرمولاسيون با انتشار طولاني مدت كاربامازپين را به عنوان مونوتراپي براي درمان حاد دوره هاي شيدايي يا مخلوط ارزيابي كرده اند. عوارض جانبي شامل سرگيجه ، خواب آلودگي ، حالت تهوع ، استفراغ ، آتاكسي ، تاري ديد ، سوpe هاضمه ، خشكي دهان ، خارش و اختلال گفتاري بود.

دو مطالعه كاربامازپين و ليتيوم را به صورت تصادفي و كنترل شده مقايسه كرده اند كه نتايج متناقضي دارند. يكي دريافت كه ليتيوم برتر است ، 37 در حالي كه ديگري معادل داروها است .38 دو مطالعه مقايسه كاربامازپين با كلرپرومازين هيچ تفاوتي بين داروها پيدا نكرد. يك مطالعه دو سو كور نشان داد كه كاربامازپين در تركيب با ليتيوم به اندازه ليتيوم به علاوه هالوپريدول در درمان شيدايي حاد موثر است.

در تمام اين مطالعات ، اثر ضد انساني كاربامازپين پس از 1 تا 2 هفته مشهود بود. مطالعات غير كنترل شده نقش كاربامازپين را در دوچرخه سواري سريع و حالت هاي مختلط پيشنهاد كرده اند ، اما اينها نياز به تأييد دارند. يك اثر جانبي كاربامازپين به طور بالقوه تهديد كننده زندگي ممكن است سندرم استيونز-جانسون و اثرات مربوط به پوست باشد.

داروهاي ضدتشنج ديگر

داروهاي ضدتشنج جديد مانند لاموتريژين ، گاباپنتين و توپيراماتك در مطالعات كنترل شده تصادفي از شيدايي دوقطبي نتوانسته اند برتري خود را نسبت به دارونما نشان دهند و عملاً هيچ مدركي براي استفاده از تياگابين ، لوتيرازاتام ، پرگابالين يا زونيزاميد وجود ندارد. شواهد محدودي وجود دارد كه نشان مي دهد ، فني توئين ممكن است داراي اثرات ضد انيميشني باشد. واضح است كه همه داروهاي ضدتشنج ضد عفوني كننده نيستند.
داروهاي ضد روان پريشي

داروهاي ضد روان پريشي از زمان معرفي در عمل باليني براي درمان شيدايي حاد استفاده مي شود. با اين حال ، براي سالها ، شواهد اين عمل بسيار محدود بود. اكنون ، سازمان غذا و داروي آمريكا (FDA) شش داروي ضد روان پريشي را براي درمان شيدايي حاد تأييد كرده است: كلرپرومازين ، اولانزاپين ، ريسپريدون ، كويتياپين ، زيپرازيدون و آريپي پرازول. معيارهاي فعلي تأييد FDA شامل دو كارآزمايي چند مركزي ، تصادفي ، دو سو كور و كنترل شده با دارونما با اندازه هاي نمونه مناسب از ايمني و كارآيي اين عوامل است. اين داروها همچنين براي درمان مانيا در اكثر كشورهاي اروپايي و در اكثر كشورهاي جهان تأييد شده اند.

كلرپرومازين يك داروي ضد روان پريشي نسل اول است كه فقط در يك آزمايش كوچك ، كنترل شده با دارونما 42 و چند مطالعه مقايسه اي ، تصادفي ، درمقابل ليتيوم ، هالوپريدول و پيموزيد مورد بررسي قرار گرفته است. 43-45 اصلي ترين مشكلات مربوط به استفاده از كلرپرومازين علائم خارج هرمي است ، ديسكينزياي تاخيري (طولاني مدت) و سميت كبدي.

هالوپريدول

فقط اخيراً نتايج آزمايشات كنترل شده با دارونما با اين دارو در دسترس است. مطالعات انجام شده در دهه 1970 حاكي از آن است كه مي تواند در شيدايي م beثر باشد و آزمايشات اخير نشان داده است كه اين ماده داراي خواص ضد انفجاري قوي ، 46،47 است ، اما همچنين ممكن است داراي عوارض جانبي مهمي مانند علائم اكستراپيراميدال و ديسكينزي تأخيري باشد. ذكر اين نكته به ويژه ضروري است كه اگرچه به نظر مي رسد هالوپريدول در چندين آزمايش كنترل شده نسبت به ساير داروهاي ضد روان پريشي شروع به فعاليت ضد سرطاني دارد ، اما اين امر به طور قابل توجهي زمان تا اولين عود افسردگي را در يكي از آنها كاهش مي دهد .48 هالوپريدول به عنوان مونوتراپي با مقايسه شده است دارونما ، ريسپريدون ، اولانزاپين ، كويتاپين ، زيپراسيدون و آريپيپرازول و به عنوان يك افزودني براي دارونما و ريسپريدون.

كلوزاپين

كلوزاپين نمونه اوليه آنتي سايكوتيك غيرطبيعي است ، اما به اندازه ساير افراد در گروه خود مورد مطالعه قرار نگرفته است ، به دليل خطرات تشنج و آگرانولوسيتوز. بنابراين ، تا به امروز ما هيچ آزمايش باليني دوسويه كور بر روي كلوزاپين در شيدايي حاد نداريم. با اين وجود ، مطالعات باز با تعداد كمي از بيماران نشان مي دهد كه كلوزاپين مي تواند به عنوان درماني براي شيدايي ديسفريك موثر باشد. باقي مانده 12 مصرف كلرپرومازين. گروه تحت درمان با كلوزاپين به طور قابل توجهي كاهش بيشتري در Young Mania به دست آوردند. نمره مقياس رتبه بندي (YMRS) در هفته دوم اما نه در هفته سوم ، اين نشان دهنده بهبود سريعتر شيدايي از طريق درمان كلوزاپين است. 54

يك كارآزمايي باليني براي 25 بيمار حاد جنون مبتلا به اختلال دو قطبي (10 نفر) يا زيرگروه دو قطبي اختلال اسكيزوافكتيو (15 نفر =) درمان هاي خط اول (ليتيوم ، ضدتشنج) و داروهاي ضد روان پريشي م ،ثر نبودند ، عوارض جانبي غيرقابل تحملي ايجاد كردند. ، يا هر دو. هفتاد و دو درصد ، در YMRS و 32 درصد در مقياس مختصر رتبه بندي روانپزشكي (BPRS) بهبود يافته اند. بيماران دوچرخه سواري و دوچرخه سواري غير سريع به ترتيب در مقايسه با بيماران اسكيزوافكتيو و دوچرخه سواران سريع بهبود بيشتري داشتند. طبق اين آزمايش ، كلوزاپين مي تواند يك درمان م effectiveثر براي شيدايي دو قطبي و اسكيزوافكتيو مقاوم در برابر درمان باشد .55 علاوه بر خطر احتمالي آگرانولوسيتوز و تشنج ، ساير عوارض جانبي بالقوه استفاده حاد كلوزاپين از نظر باليني قابل توجه ، افزايش وزن و سيالوره است.

ريسپريدون

چندين مطالعه در مورد اثر ضد انحرافي ريسپريدون به عنوان تك درماني وجود دارد. به تازگي يك آزمايش 3 هفته اي چند مركزي ، دو سو كور و كنترل شده با دارونما در 259 بيمار انجام شده است. 56 ريسپريدون به طور قابل توجهي هم YMRS و هم CGI (تأثير جهاني باليني) را بهبود بخشيد. بهبود از روز سوم درمان به بعد قابل توجه بود (01 / 0P <در مقابل دارونما). يك آزمايش 3-wec ديگر 290 بيمار دو قطبي را استخدام كرد: كساني كه به ريسپريدون تصادفي شدند از روز سوم در مقايسه با دارونما به طور قابل توجهي بهبود يافتند و دستيابي به موفقيت سريعتر از موارد تصادفي به دارونما داشتند. پاسخ به درمان حداقل 50٪ كاهش در نمره YMRS تعريف شد: اين ميزان به ترتيب در 73٪ و 36٪ افراد تصادفي به ريسپريدون و دارونما به دست آمد (001/0> P). نكات منفي اصلي ريسپريدون خطر مربوط به دوز بود علائم خارج هرمي و هيپرپرولاكتينمي .57

Smulevich و همكاران a. آزمايش كنترل شده 3 هفته اي كه در آن بيماران ديوانه ريسپريدون ، هالوپريدول يا دارونما دريافت مي كنند و به دنبال آن يك آزمايش دوسويه كور ريسپريدون و هالوپريدول انجام مي شود. نتيجه گيري اين بود كه ريسپريدون و هالوپريدول به طور مشابه در درمان شيدايي حاد موثر هستند ، اين در مقايسه با دارونما قابل توجه است. گزارش شده است كه ريسپريدون ايمن تر است و اثر آن در طولاني مدت حفظ مي شود. 46 ريسپريدون همچنين به عنوان درمان كمكي با ليتيوم ، والپروات نيمه سديم يا كاربامازپين مورد مطالعه قرار گرفته است. يك آزمايش 3-weck ، دوسوكور ، تصادفي و كنترل شده تثبيت كننده هاي خلقي به همراه ريسپريدون يا دارونما را در درمان شيدايي حاد 58 نقطه پايان مطالعه امتيازات YMRS در گروه ريسپريدون و دارونما به ترتيب 14.5 و -10.3 بهبود يافت و به اهميت آماري نرسيد (P <0.089) ، احتمالاً به دليل تأثير كاربامازپين بر سطح پلاسماتيك ريسپريدون از طريق القاي آنزيم كبدي. هنگامي كه ريسپريدون بعلاوه ليتيوم يا نيمه سديم والپروات با دارونما به علاوه ليتيوم يا نيمه سديم والپروات مقايسه شد ، نمرات YMRS با 15.2-و -9.8 بهبود يافت ، اين از نظر آماري قابل توجه است (P <0.047) بين هالوپريدول ، ريسپريدون يا دارونما كه به يك تثبيت كننده خلق و خو در بيماران مبتلا به شيدايي حاد اضافه شده است. 48 هالوپريدول و ريسپريدون به طور قابل توجهي كاهش بيشتري در نمرات YMRS نسبت به گروه دارونما به دست آوردند. لازم به ذكر است كه ، عليرغم عنوان مقالات ، هر دو مطالعه شامل بيماراني با حالات مختلط بودند.

برخي از نويسندگان اظهار داشتند كه ريسپريدون مي تواند باعث تشديد يا القا شيدايي شود ، احتمالاً از طريق اثرات ضد افسردگي 59 اما آزمايشات بيشتر 60-62 اين خطر را بسيار كم تأييد مي كند.

اولانزاپين بيشترين مورد است كه در بين همه داروهاي ضد روان پريشي غيرمعمول مورد مطالعه قرار گرفته است. 63 اين دارو به عنوان درمان تك درماني مانيا حاد با نتايج مثبت در چندين آزمايش مورد بررسي قرار گرفته است. دو آزمايش تصادفي ، دوسوكور و كنترل شده با دارونما انجام شد: بيش از 364 يا 465 هفته ، بيماران دارونما يا اولانزاپين دريافت كردند. پاسخ دوباره به عنوان حداقل 50٪ بهبود در نمره YMRS تعريف شد. در اولين آزمايش 48.6٪ از گروه اولانزاپين و 24.2٪ از گروه دارونما پاسخ دادند. در آزمايش دوم اين درصد به 64.8٪ و 42.9٪ افزايش يافته است.

مقايسه 12 هفته اي دو سو كور اولانزاپين و هالوپريدول در درمان شيدايي حاد در سال 2003 منتشر شد. 48 اولانزاپين در بهبود علائم شيدايي به بهترين هالوپريدول ناكام بود ، اما بيماران تصادفي به هالوپريدول با سرعت بيشتري به افسردگي روي آوردند.

همچنين اولانزاپين با ليتيوم و ديوالپروكس در درمان شيدايي مقايسه شده است. در يك آزمايش دوسوكور 4 هفته اي ، بيماران مانيك به صورت اولانزاپين يا ليتيوم تصادفي شدند. اولانزاپين حداقل به اندازه ليتيوم م.ثر بود .66 يك آزمايش 3 هفته اي تصادفي و دوسوكور ، اولانزاپين و ديوال پروكس را براي درمان دوره هاي شيدايي يا مخلوط مقايسه كرد. بيماران تحت درمان با اولانزاپين كاهش بيشتري در نمرات YMRS نسبت به مواردي كه تحت درمان با divalprocxtreated قرار داشتند ، داشتند. درصد پاسخ (كاهش حداقل 50٪ نمره YMRS) به ترتيب 54.4٪ و 42.3٪ بود. خشكي دهان ، افزايش وزن ، افزايش اشتها و خواب آلودگي بيشتر در بين بيماران اولانزاپين گزارش شده است ، در حالي كه حالت تهوع در گروه divalproex بيشتر بود. 28 يك مطالعه تصادفي 12 هفته اي ، دو سو كور ، هر دو دارو را مقايسه كرد ، اما تفاوت معني داري در اثربخشي بين گروه هاي درماني Divalproex با عوارض جانبي كمتري (از جمله افزايش وزن) نسبت به اولانزاپين همراه بود

يك آزمايش 6 هفته اي دو سو كور ، تصادفي و كنترل شده با دارونما به منظور مقايسه تركيبي از اولانزاپين به علاوه ليتيوم يا والپروات در مقابل ليتيوم يا والپروات ايجاد شد. 67 بيماران شامل يك حادثه جنون حاد يا دو قطبي مخلوط بودند ، و ناكافي بودند پاسخ دهندگان پس از 2 هفته تثبيت كننده خلق و خوي به تنهايي. نرخ بهبود در نمرات YMRS با درمان تركيبي به طور قابل توجهي بالاتر بود (7/67 درصد در مقابل 7/44 درصد ؛ 001/0> P) بهبود خود نيز بيشتر بود (11/13-در مقابل -10.10 ؛ 003/0 = P). در بيماران مبتلا به اپيزودهاي مختلط كه علائم افسردگي متوسط ​​تا شديد دارند (معيارهاي DSMIV براي اپيزود مختلط ؛ مقياس رتبه بندي هاميلتون براي افسردگي [HAMD] حداقل 20 در ابتدا) ، كوتر درماني اولانزاپين نمرات HAMD را تا حد بيشتري بهبود مي بخشد (10.31 امتياز در مقايسه با 1.57 فقط براي تثبيت كننده خلق و خوي ؛ P <0.001). يك آزمايش اخير موفق به اثبات هيچ مزيت ديگري از افزودن اولانزاپين به كاربامازپين در مقابل كاربامازپين به تنهايي نشد. 68 يكي از مهمترين اشكالات اولانزاپين مسئوليت افزايش وزن آن و تمايل به افزايش سطح گلوكز و ليپيد در خون در طولاني مدت است. مدت، اصطلاح.

سيصد و دو بيمار با يك حادثه شيدايي حاد در يك آزمايش دوسوكور شركت كردند كه به طور تصادفي به كويتياپين ، هالوپريدول يا دارونما منتقل شدند. در روز 21 كويتاپين نمره YM'RS را بهبود بخشيده بود (29 / 12- در مقابل -32 / 8 براي دارونما ؛ 01 / 0P <) در روز 84 تفاوت از دارونما نيز معني دار بود (52 / 17- در مقابل -48 / 9-؛ 001/0> P) در روز 21 بيماران تحت درمان با هالوپريدول به طور قابل توجهي بهبود يافته است (-15.71 ؛ P <0.001) و همچنين در. روز 84 (-18.92 ؛ P <0.001) .47 كويتاپين ، ليتيوم و دارونما به طور تصادفي در بيماران مانيك در يك آزمايش دوسوكور اجرا شد. اين ضد روان پريشي نسل دوم در كاهش نمره YMRS و مشابه ليتيوم نسبت به دارونما به طور قابل توجهي برتر بود .21 تجزيه و تحليل تركيبي از اين دو آزمايش از كوتياپين به عنوان سريع اثر و به خوبي در درمان شيدايي پشتيباني مي كند. خواب آلودگي و افت فشار خون عمده ترين عوارض جانبي بودند كه شامل افزايش وزن نيز مي شود. 69 دو مطالعه تصادفي ، دو سو كور ، كنترل شده با دارونما براي ارزيابي اثر بخشي و تحمل كويتياپين هنگام افزودن به ليتيوم يا ديوالپروكس در درمان حاد شيدايي در يكي از آنها ، گروه تثبيت كننده حالت كويتاپين در مقايسه با گروه تثبيت كننده حالت پلاسبو ، به طور قابل توجهي در نمره YMRS كاهش يافت (76 / 13- در مقابل -93 / 9 ؛ 0.021 = P). ميزان پاسخ (كاهش حداقل 50٪ از نمره YMRS) در گروه تثبيت كننده خلق و خوي كويتاپين به طور قابل توجهي بالاتر از گروه تثبيت كننده خلق و خوي دارونما بود (54.3٪ در مقابل 32.6٪ ؛ P = 0.005) بهبودي باليني (نمره YMRS زير 12) همچنين به طور قابل توجهي بالاتر بود (45.7٪ در مقابل 25.8٪ ؛ P = 0.007) .70 در مطالعه دوم ، كويتياپين در مرحله پايان مطالعه از دارونما جدا نشد .71 يكي از شايعترين عوارض كوتياپين آرام بخشي است.

يك كارآزمايي دوسوكور 3 هفته اي ، 210 بيمار را با اپيزود شيدايي يا مخلوط به زيپرازيدون يا دارونما تصادفي كرد. اين مطالعه اثربخشي و تحمل زيپرازيدون را در مقايسه با دارونما ارزيابي كرد. بيماران مبتلا به زيپرازيدون نسبت به سطح پايه و دارونما در تمام اقدامات اوليه و ثانويه در اثر نهايي بهبود يافتند. اقدامات شامل باليني بود. تأثير جهاني (CGI ، شدت و پيشرفت) ، مقياس سندرم مثبت و منفي (PANSS) ، و برنامه براي اختلالات عاطفي و مقياس رتبه بندي شيدايي تغيير اسكيزوفرني (SADS-C MRS). پاسخ دهندگان به درمان (حداقل 50٪ بهبود ، در MRS) 50٪ از گروه زيپرازيدون و 35٪ از گروه دارونما بودند (P <0.05). يك آزمايش 3 هفته اي ديگر براي ziprasidone مثبت بود. سونولنس و خارج از هرم ، علائم بيشترين عوارض جانبي گزارش شده بودند. 73 يك آزمايش آزمايشي كنترل شده با دارونما همچنين داراي بازوي هالوپريدول بود و برتري قابل توجهي نسبت به دارونما نشان داد اما در 3 هفته در مقايسه با هالوپريدول (كمتر از 30 ميلي گرم در روز) اثر كمتري داشت و نقاط پاياني 12 هفته اي .572،74 دويست و پنج بيمار دو قطبي كه ليتيوم دريافت مي كردند بخشي از يك آزمايش دو سو كور بودند كه زيپرازيدون را به عنوان درمان افزودني بيش از 3 هفته مطالعه كرد. اين كارآزمايي نتايج مثبتي به همراه نداشت خواب آلودگي ، علائم خارج هرمي ، سرگيجه و تحريك بيشتر در گروه دريافت كننده زيپرازيدون و ليتيوم مشاهده مي شود .75 يكي ديگر از عوارض جانبي احتمالي اين دارو ، فعال سازي است (نوعي آكاتسيا در مقابل اضطراب و بي قراري). در حال حاضر آزمايشات كنترل شده اضافي با زيپرازيدون ادامه دارد.

آريپيپرازول

آريپيپرازول يك آگونيست جزئي گيرنده هاي دوپامين D2 / D3 و سروتونين (5-HT) 1 و آنتاگونيست گيرنده هاي 5-HT2A و هيستامين H1 و يك مهار كننده متوسط ​​جذب مجدد سروتونين است. اين عامل در بيماران باقيمانده در درمان در يك آزمايش مقايسه اي 12 هفته اي ، پاسخ بالاتري به هالوپريدول (50٪ در مقابل 28.4٪) را نشان داد.

دويست و شصت و دو بيمار مبتلا به حاد جنون يا اپيزود مختلط به طور تصادفي به آريپيپرازول يا دارونما منتقل شدند. آنها حداقل براي 2 هفته در بيمارستان بستري شدند و يك هفته ديگر تحت پيگيري قرار گرفتند. آريپيپرازول به طور قابل توجهي نمرات YMRS را بهبود بخشيد (-8.2 در مقابل -3.4 براي دارونما ؛ P <0.01) ميزان پاسخ نيز به طور قابل توجهي بالاتر بود (40٪ در مقابل 19؛ ؛ P <0.01) درصد بيماران تحت درمان با آريپيپرازول به طور قابل توجهي بالاتر از بيماران تحت درمان با دارونما از اوايل روز 4 (14 vs در مقابل 5؛ ؛ P <0.05) اين توسط يك مطالعه دوم 3 wcek تاييد شد. آكاتيزيا با آريپي پرازول در مقايسه با دارونما به طور معني داري بيشتر بود

يك آزمايش ديگر ، بيماران مبتلا به ماني را به طور تصادفي به آريپيپرازول (175 نفر) يا هالوپريدول (172 نفر) منتقل كرد. پس از 12 هفته ، 9/50 درصد از بيماران تحت درمان با آريپيپرازول و 1/29 درصد از گروه هالوپريدول به درمان پاسخ دادند. هنگام بحث در مورد اين داده ها ، تحمل بيشتر براي آريپيپرازول بايد در نظر گرفته شود ، 51 زيرا تعريف پاسخ شامل ظرفيت ماندن در آزمايش تا پايان آن است. فقط يك آزمايش كاملاً كنترل شده با دارونما با آريپيپرازول به عنوان درمان كمكي تثبيت كننده هاي خلقي وجود دارد ، كه اثربخشي بهتري را براي اين تركيب نشان مي دهد.

آميسولپرايد

فقط يك آزمايش كنترل شده براي اين دارو در شيدايي در دسترس است. يك كارآزمايي آزمايشي چند مركزي ، باز و تصادفي در مقايسه با آميسولپرايد و هالوپريدول در بيماران مبتلا به مانيك كه از والپروات استفاده مي كنند ، انجام شد. بهتر تحمل شد در اسپانيا ، يك مطالعه 6 هفته اي باز ، آينده نگر با 20 بيمار مبتلا به يك دوره حاد جنون (نمره YM.RS 20 يا بيشتر) YMRS ، مقياس رتبه بندي هميلتون براي افسردگي (HAM-D) ، كلينيك جهاني مقياس برداشت ها براي اختلال دو قطبي ، اصلاح شده (CGI-BP-M) و گزارش سيستماتيك از عوارض جانبي براي ارزيابي نتايج استفاده شد. هيچ داروي ضد روان پريشي ديگري استفاده نشده است. هفتاد درصد مطالعه را به پايان رساندند. آميسولپرايد به طور قابل توجهي خرده مقياس هاي CGI-BP-M YMRS (P = 0.0001) ، HAM-D (P <0.0141) و به طور كلي (P = 0.0003) ، شيدايي (P = 0.0001) و افسردگي (P = 0.0268) را بهبود بخشيد .

محققان نتيجه گرفتند كه با وجود محدوديت هاي طراحي (باز ، مشاهده اي ، اندازه كوچك) ، مطالعه آينده نگر آنها نشان مي دهد كه آميسولپرايد مي تواند يك درمان موثر و منطقي بي خطر براي شيدايي حاد باشد.

درمان شيدايي

امتیاز:
 
بازدید:
[ ۱۶ آبان ۱۳۹۹ ] [ ۰۷:۵۹:۳۶ ] [ زهرا اسفندياري ] [ نظرات (0) ]
{COMMENTS}
ارسال نظر
نام :
ایمیل :
سایت :
آواتار :
پیام :
خصوصی :
کد امنیتی :
.: Weblog Themes By ratablog :.

درباره وبلاگ

نويسندگان
مطالب تصادفی
لینک های تبادلی
فاقد لینک
تبادل لینک اتوماتیک
لینک :
خبرنامه
عضویت   لغو عضویت
پيوندهای روزانه
لينكي ثبت نشده است
پنل کاربری
نام کاربری :
پسورد :
عضویت
نام کاربری :
پسورد :
تکرار پسورد:
ایمیل :
نام اصلی :
آمار
امروز : 0
دیروز : 0
افراد آنلاین : 1
همه : 0
چت باکس
موضوعات وب
موضوعي ثبت نشده است
امکانات وب