سندرم نشخوار ، يا سوداگري ، نوعي اختلال حركتي مزمن است كه به علت انقباض غيرارادي عضلات اطراف شكم ، در اغلب وعده هاي غذايي پس از مصرف ، به راحتي پس مي شود. [1] هيچ حالت عقب نشيني ، حالت تهوع ، سوزش معده ، بو و درد شكمي همراه با قارچ وجود ندارد [به عنوان مورد نياز] ، همانطور كه در استفراغ معمولي وجود دارد و غذاي پس از هضم هضم نمي شود. اين اختلال از نظر تاريخي تنها در مورد نوزادان ، كودكان خردسال و افراد داراي ناتواني شناختي ثبت شده است (شيوع در بيماران نهادينه شده با معلوليت هاي ذهني مختلف تا 10٪ است). در تعداد بيشتري از نوجوانان و بزرگسالان در غير اين صورت سالم به طور فزاينده اي تشخيص داده مي شود ، اگرچه عدم آگاهي پزشكان ، بيماران و عموم مردم از اين بيماري وجود دارد.
سندرم نشخوار فكري خود را از طرق مختلف نشان مي دهد ، به ويژه كنتراست بالايي بين تظاهر يك فرد مبتلا به بزرگسالي معمولي بدون معلوليت ذهني و تظاهر يك نوزاد و يا يك فرد مبتلا به اختلال رواني وجود دارد. مانند اختلالات مربوط به دستگاه گوارش ، نشخوار فكري مي تواند بر عملكرد طبيعي و زندگي اجتماعي افراد تأثير منفي بگذارد. اين امر با افسردگي در ارتباط است.
اطلاعات جامع اندكي در مورد سندرم نشخوار در افراد سالم در غير اين صورت وجود دارد زيرا بيشتر مبتلايان در مورد بيماري خود خصوصي هستند و اغلب به دليل تعداد علائم و شباهت هاي باليني بين سندرم نشخوار با ساير اختلالات معده و مري ، مانند گاستروپارزي و پرخوري ، اشتباه تشخيص داده مي شوند. عصبي اين علائم شامل فرسايش مري و ميناي دندان توسط اسيد ، هاليتوز ، سو mal تغذيه ، كاهش شديد وزن و اشتهاي خاموش نشدني است. افراد ممكن است ظرف يك دقيقه پس از بلع مجدد شروع به عود مجدد كنند ، و چرخه كامل بلع و نارسايي مجدد مي تواند شبيه سازي و پاكسازي پرخوري را تقليد كند.
تشخيص سندرم نشخوار فكري غيرتهاجمي است و براساس سابقه فرد است. درمان اميدوار كننده است ، با 85 درصد افراد كه به درمان پاسخ مثبت مي دهند ، از جمله نوزادان و معلولان ذهني.
علائم و نشانه ها
در حالي كه تعداد و شدت علائم در افراد متفاوت است ، پس از شروع وعده غذايي ، تجديد تكرار غذاي هضم نشده (معروف به نشخوار فك) هميشه وجود دارد. [2] [3] در بعضي از افراد ، نارسايي داخلي اندك است ، در مدت زمان طولاني پس از مصرف رخ مي دهد ، و مي توان آن را از بين برد و بلعيد. در برخي ديگر ، اين مقدار مي تواند صفراوي و كوتاه مدت باشد و بايد از آن اخراج شود. در حالي كه برخي فقط پس از برخي از وعده هاي غذايي علائم را تجربه مي كنند ، بيشتر آنها پس از هرگونه خوردن غذا ، از يك لقمه گرفته تا يك وعده غذايي بزرگ ، دوره هايي را تجربه مي كنند. [4] با اين حال ، برخي از بيماران طولاني مدت تعداد كمي از مواد غذايي يا نوشيدني را انتخاب مي كنند كه پاسخي ايجاد نكنند.
برخلاف استفراغ معمولي ، تخليه معمولاً بدون دردسر و بدون زور توصيف مي شود. [2] قبل از اخراج به ندرت حالت تهوع وجود دارد و غذاي هضم نشده فاقد طعم تلخ و بوي اسيد معده و صفرا است. [2]
علائم مي توانند در هر مرحله از خوردن غذا تا 120 دقيقه پس از آن آشكار شوند. [3] با اين حال ، دامنه شايع تر بين 30 ثانيه تا 1 ساعت پس از اتمام غذا است. [4] هنگامي كه محتواي نشخوارشده اسيدي مي شود ، علائم متوقف مي شوند. [2] [4]
درد شكم (38.1)) ، عدم توليد مدفوع يا يبوست (21.1٪) ، حالت تهوع (17.0)) ، اسهال (8.2)) ، نفخ (4.1)) و پوسيدگي دندان (3.4)) نيز به عنوان علائم رايج در زندگي روزمره. [3] اين علائم لزوماً در دوره هاي عود بيماري شيوع ندارند و در هر زمان ممكن است اتفاق بيفتند. كاهش وزن معمولاً (42.2٪) با كاهش 9.6 كيلوگرمي مشاهده مي شود و در مواردي كه اين اختلال براي مدت زمان طولاني تشخيص داده نشده باشد ، بيشتر مشاهده مي شود ، [3] هرچند ممكن است از كمبودهاي تغذيه اي كه اغلب انتظار مي رود ، انتظار مي رود در نتيجه علائم ، اين اختلال را همراهي مي كند. [3] افسردگي همچنين با سندرم نشخوار فكري مرتبط است ، [5] اگرچه تأثيرات آن بر سندرم نشخوار ناشناخته است. [2]
فرسايش اسيدي دندان مي تواند از ويژگي هاي نشخوار فكري باشد ، [6] همانطور كه هاليتوز (بوي بد دهان) نيز وجود دارد. [7]
علل
علت سندرم نشخوار ناشناخته است. با اين حال ، مطالعات همبستگي بين دلايل فرضيه اي و سابقه بيماران مبتلا به اين اختلال را نشان داده است. در نوزادان و افراد مبتلا به اختلال شناختي ، اين بيماري به طور معمول به تحريك بيش از حد و كم تحريك شدن از سوي والدين و مراقبان نسبت داده مي شود و باعث مي شود كه فرد به دليل كمبود يا فراواني محرك هاي خارجي ، به دنبال ارضاي خود و تحريك خود باشد. اين اختلال همچنين معمولاً به يك دوره بيماري ، يك دوره استرس در گذشته اخير فرد و به دليل تغيير در داروها نسبت داده شده است. [2]
در بزرگسالان و بزرگسالان ، علل فرضيه اي معمولاً در يكي از اين دو گروه قرار مي گيرند: ناشي از عادت و ناشي از ضربه. افراد ناشي از عادت به طور كلي سابقه پرخوري عصبي يا عقب ماندگي عمدي دارند (به عنوان مثال جادوگران و رگگولاتورهاي حرفه اي) ، كه گرچه در ابتدا خود ناشي مي شوند ، اما عادت ناخودآگاه را ايجاد مي كنند كه مي تواند خارج از كنترل فرد مبتلا به خود بروز دهد. افراد ناشي از ضربه ، صدمه عاطفي يا جسمي را توصيف مي كنند (مانند جراحي اخير ، پريشاني روانشناختي ، ضربه مغزي ، مرگ در خانواده و ...) ، كه قبل از شروع نشخوار فكري است ، اغلب چندين ماه. [2] [3]
پاتوفيزيولوژي
سندرم نشخوار فكري نوعي اختلال است كه به خوبي درك نشده است و تعدادي از نظريه ها مكانيسم هاي ايجاد كننده رگورژيتال را حدس زده اند [3] كه اين يك علامت منحصر به فرد براي اين اختلال است. در حالي كه هيچ نظريه اي به اجماع نرسيده است ، برخي از آنها قابل توجه تر هستند و به طور گسترده اي از ديگران منتشر مي شوند. [2]
مكانيسم كاملاً مستند اين است كه بلعيدن غذا باعث اتساع معده مي شود ، كه به دنبال آن فشرده سازي شكم و شل شدن همزمان اسفنكتر مري تحتاني (LES) است. اين يك حفره مشترك بين معده و دهان حلق ايجاد مي كند كه اجازه مي دهد مواد نيمه هضم شده به دهان برگردند. چندين توضيح در مورد آرامش ناگهاني LES ارائه شده است. [8] از جمله اين توضيحات اين است كه اين يك آرامش ارادي ارادي است ، كه در كساني كه به پرخوري قلبي مبتلا هستند و يا به آن مبتلا بوده اند معمول است. گرچه ممكن است اين آرامش ارادي باشد ، اما روند كلي نشخوار فكري هنوز غير ارادي است. آرامش ناشي از فشار داخل شكمي يكي ديگر از توضيحات پيشنهادي است كه مي تواند فشرده سازي شكم را به مكانيسم اصلي تبديل كند. سومين سازگاري از بازتابنده شكم است كه معمولاً مكانيزم توصيف شده است. بلع هوا بلافاصله قبل از عود باعث فعال شدن رفلكس آروغ زدن مي شود كه باعث آرامش LES مي شود. بيماران غالباً احساسي شبيه به احساس نفس قبل از نشخوار فك را توصيف مي كنند. [2]
تشخيص
سندرم نشخوار فكري بر اساس شرح حال كامل افراد تشخيص داده مي شود. مطالعات پرهزينه و تهاجمي مانند مانومتري معده و اثبات آزمايش Ph مري غيرضروري است و اغلب به تشخيص اشتباه كمك مي كند. [2] بر اساس ويژگي هاي مشاهده شده معمولي ، معيارهاي زيادي براي تشخيص سندرم نشخوار فكري پيشنهاد شده است. [3] علائم اوليه ، پس زدن غذاي اخيراً بلعيده شده ، بايد ثابت باشد و حداقل براي شش هفته از دوازده ماه گذشته رخ دهد. عمل جراحي بايد ظرف 30 دقيقه پس از اتمام وعده غذايي آغاز شود. بيماران ممكن است ماده تجويز شده را بجوند يا آن را بيرون بريزند. علائم بايد در عرض 90 دقيقه متوقف شوند ، يا هنگامي كه ماده تجويز شده اسيدي شود. اين علائم نبايد ناشي از انسداد مكانيكي باشد و نبايد به درمان استاندارد بيماري ريفلاكس معده پاسخ دهد. [2]
در بزرگسالان ، تشخيص با عدم وجود بيماري هاي كلاسيك يا ساختاري دستگاه گوارش پشتيباني مي شود. معيارهاي حمايتي شامل يك ماده عقبي است كه طعم ترش يا اسيدي ندارد ، [8] به طور كلي بدون بو است ، بدون دردسر است ، [4] يا حداكثر احساس سوزش مي كند ، [2] كه قبل از بازگشت مجدد هيچ تلاقي وجود ندارد ، [2] و اينكه اين عمل با حالت تهوع يا دل درد همراه نيست. [2]
قبل از تشخيص صحيح سندرم نشخوار ، بيماران طي بيش از 2.75 سال به طور متوسط به 5 پزشك مراجعه مي كنند. [9]
تشخيص هاي افتراقي
سندرم نشخوار در بزرگسالان يك اختلال پيچيده است كه علائم آن مي تواند علائم چندين اختلال گوارشي و فاضلاب ديگر را تقليد كند. پرخوري عصبي و گاستروپارزي بويژه در تشخيص هاي بد شكمبه شيوع دارد. [2]
پرخوري عصبي ، در ميان بزرگسالان و به ويژه بزرگسالان ، تا حد زيادي شايعترين تشخيص غلطي است كه بيماران در طي تجربيات خود با سندرم نشخوار شنيده اند. اين به دليل شباهت علائم به يك ناظر خارجي است - "استفراغ" به دنبال مصرف غذا - كه در بيماران طولاني مدت ، ممكن است شامل مصرف مقدار زيادي براي جبران سو mal تغذيه و عدم تمايل به افشاي وضعيت آنها و علائم آن باشد. در حالي كه گفته شده است كه بين شكمبه و پرخوري رابطه وجود دارد ، [9] [10] برخلاف پرخوري ، نشخوار فكري به خودي خود تحميل نمي شود. بزرگسالان و نوجوانان مبتلا به سندرم شكمبه به طور كلي از سوnut تغذيه تدريجي در حال افزايش خود آگاه هستند ، اما قادر به كنترل رفلكس نيستند. در مقابل ، مبتلايان به پرخوري عمدي استفراغ ايجاد مي كنند و بندرت غذا را دوباره قورت مي دهند. [2]
گاستروپارزي ديگر تشخيص غلط شايع است. [2] مانند سندرم نشخوار فكري ، بيماران مبتلا به گاستروپارزي اغلب به دنبال خوردن يك وعده غذايي غذا را بالا مي آورند. برخلاف نشخوار فك ، گاستروپارزي باعث ايجاد استفراغ (در مقايسه با نارسايي مجدد) غذا مي شود كه بيشتر هضم نمي شود ، از معده. اين استفراغ چند ساعت پس از خوردن غذا اتفاق مي افتد ، و قبل از آن حالت تهوع و عقب نشيني دارد و طعم تلخ يا ترش معمول استفراغ دارد. [4]
طبقه بندي
سندرم نشخوار فكري نوعي بيماري است كه عملكرد معده و مري را تحت تأثير قرار مي دهد ، همچنين به عنوان يك اختلال عملكرد دستگاه گوارش اثني عشر شناخته مي شود. [11] در بيماراني كه سابقه اختلالات خوردن دارند ، سندرم نشخوار فكري در كنار اختلالات خوردن مانند پرخوري و پيكا ، كه خود تحت اختلالات رواني غير روان پريشي قرار مي گيرند ، دسته بندي مي شود. در بيشتر نوجوانان و بزرگسالان سالم كه فاقد معلوليت ذهني هستند ، سندرم نشخوار فكري به جاي اختلال در خوردن ، يك اختلال حركتي محسوب مي شود ، زيرا بيماران تمايل به كنترل اين وقوع ندارند و سابقه اختلالات خوردن ندارند. [12] [ 13]
درمان و پيش آگهي
در حال حاضر هيچ درماني براي نشخوار فكري شناخته نشده است. از مهاركننده هاي پمپ پروتون و ساير داروها براي تأثير كم يا هيچ تأثيري استفاده شده است. [14] درمان براي نوزادان و معلولين ذهني متفاوت از بزرگسالان و نوجوانان داراي هوش طبيعي است. در بين نوزادان و معلولين ذهني ، آموزش رفتاري و انزجار خفيف در بيشتر موارد باعث بهبود شده است. [15] آموزش انزجار شامل ارتباط رفتار نشخوار با نتايج منفي و پاداش رفتار خوب و غذا خوردن است. قرار دادن طعم ترش يا تلخ بر روي زبان هنگامي كه فرد حركات يا الگوهاي تنفسي معمول در رفتار نشخوار كننده خود را شروع مي كند ، روش معمول پذيرفته شده براي آموزش انزجار است [15] ، اگرچه برخي از مطالعات قديمي استفاده از نيشگون گرفتن را پيشنهاد مي كنند. ] در بيماران با هوش طبيعي ، نشخوار فكري رفتاري عمدي نيست و به طور عادي با استفاده از تنفس ديافراگم معكوس مي شود تا ميل به عقب نشيني را جبران كند. [14] در كنار اطمينان ، توضيح و تغيير عادت ، به بيماران نشان داده مي شود كه چگونه با استفاده از ديافراگم هاي خود قبل و در طي دوره نشخوار طبيعي نفس بكشند. [14] [16] براي جلوگيري از استفراغ طبيعي مي توان از الگوي تنفسي مشابهي استفاده كرد. نفس كشيدن در اين روش با جلوگيري فيزيكي از انقباضات شكمي لازم براي دفع محتواي معده انجام مي شود.
درمان حمايتي و تنفس ديافراگمي نشان داده است كه در 56٪ موارد باعث بهبودي و قطع كامل علائم در 30٪ اضافي در يك مطالعه از 54 بيمار نوجوان مي شود كه 10 ماه پس از درمان هاي اوليه پيگيري شدند. [3] بيماراني كه با موفقيت از اين روش استفاده مي كنند ، اغلب متوجه تغيير فوري در سلامتي براي بهتر شدن مي شوند. [14] افرادي كه دچار پرخوري قلبي شده اند يا در گذشته به عمد استفراغ ايجاد كرده اند ، به دليل رفتار تقويت شده ، شانس بهبودي كمتري دارند. [9] [14] اين تكنيك به دليل زمان بندي پيچيده و غلظت لازم براي موفقيت در نوزادان يا كودكان كم سن استفاده نمي شود. بيشتر نوزادان در طي يك سال يا با آموزش بيزاري از اين اختلال رشد مي كنند. [17]
همهگيرشناسي
نمودار تجسم توزيع بيماران (براساس سن) در تشخيص سندرم نشخوار. اين يك نمودار ميله اي است كه سن بين نوزاد و 20 سال را نشان مي دهد. از هيچ بيمار زير 5 سال استفاده نشده است. اين نمودار در محدوده 14 تا 18 سال به اوج خود مي رسد و بيشترين بيماران در 17 نفر (20 نفر از 145 بيمار) تشخيص داده مي شوند. با دور شدن از 17 سالگي ، تعداد بيماران تشخيص داده شده به تدريج كاهش مي يابد.
توزيع سن هنگام تشخيص [3]
در ابتدا اختلال نشخوار فكري [17] [18] به عنوان مبتلا به نوزادان ، [13] نوزادان ، كودكان [12] و افراد داراي ناتواني ذهني و كاركني (از نظر شناختي معلول) ثبت شد. [18] [19] از آن زمان به رسميت شناخته شده است كه در مردان و زنان در هر سني و توانايي هاي شناختي اتفاق مي افتد. [2] [20]
در ميان معلولين شناختي ، تقريباً با شيوع برابر در نوزادان (6-10٪ از جمعيت) و بزرگسالان نهادينه شده (8-10٪) توصيف مي شود. [2] در نوزادان ، اين به طور معمول در 3-12 ماه اول زندگي رخ مي دهد. [17]
وقوع سندرم نشخوار فكري در جمعيت عمومي تعريف نشده است. [11] نشخوار فكري گاهي نادر توصيف مي شود ، [2] اما همچنين توصيف شده است كه نادر نيست ، بلكه به ندرت شناخته مي شود. [21] اين اختلال يك غلبه زنانه دارد. [11] سن معمول شروع نوجوانان 12.9 سال است ، 4/0 سال يا بيشتر طول مي كشد (4/4 سال) ، با مردان زودتر از زنان (11.0 ± 0.8 براي مردان در مقابل 13.8 ± 0.5 براي زنان). [3]
شواهد كمي در مورد تأثير تأثير وراثتي در سندرم نشخوار فكري وجود دارد. [8] با اين حال ، گزارش هاي مربوط به كل خانواده هاي مبتلا به نشخوار فكري وجود دارد. [22]
تاريخ
اصطلاح نشخوار فكري از كلمه لاتين ruminare گرفته شده است كه به معناي جويدن شيرين است. [22] اولين بار در دوران باستان توصيف شد ، و در نوشته هاي ارسطو ذكر شد ، سندرم نشخوار در سال 1618 توسط آناتوميست ايتاليايي Fabricus ab Aquapendente ، كه در مورد علائم بيماري خود نوشت ، به طور باليني ثبت شد. [20] [22]
از جمله اولين موارد نشخوار فكري پزشكي در قرن نوزدهم ، چارلز-ادوارد براون-سكورد ، بود كه در نتيجه آزمايش هايي كه بر روي خودش انجام شد ، اين بيماري را بدست آورد. به عنوان روشي براي ارزيابي و آزمايش پاسخ اسيدي معده به غذاهاي مختلف ، پزشك اسفنج هاي متصل به يك رشته را مي بلعد ، سپس آنها را عمداً براي تجزيه و تحليل محتويات دوباره جراحي مي كند. در نتيجه اين آزمايشات ، پزشك سرانجام وعده هاي غذايي خود را با استفاده از رفلكس به طور عادي برگرداند. [23]
گزارشات موردي زيادي از قبل از قرن بيستم وجود دارد ، اما تحت تأثير روشها و تفكرات استفاده شده در آن زمان بود. در اوايل قرن بيستم ، آشكارتر مي شد كه نشخوار فكري ، در پاسخ به شرايط مختلف ، خود را به طرق مختلف نشان مي داد. [20] اگرچه در آن زمان هنوز به عنوان اختلال نوزادي و ناتواني شناختي در نظر گرفته مي شد ، اما تفاوت در تظاهرات بين نوزادان و بزرگسالان كاملاً مشخص بود.
مطالعات نشخوار در بزرگسالان در غير اين صورت سالم از دهه 1900 به تدريج نادر بود ، و اكثر گزارش هاي منتشر شده براي تجزيه و تحليل سندرم در بيماران سالم رواني پس از آن ظاهر شد. در ابتدا ، نشخوار فك بزرگسالان به عنوان يك بيماري خوش خيم توصيف و درمان شد. اكنون به گونه اي ديگر توصيف شده است. [24] در حالي كه پايه بيماران براي معاينه به تدريج بيشتر و بيشتر افراد با علائم خود افزايش مي يابند ، آگاهي جامعه پزشكي و مردم از اين وضعيت هنوز محدود است. [2] [21] [25] [26]
در حيوانات ديگر
جويدن لاله توسط حيواناتي مانند گاو ، بز و زرافه رفتار طبيعي تلقي مي شود. اين حيوانات به عنوان نشخواركنندگان شناخته مي شوند. [8] چنين رفتاري ، اگرچه نشخوار فكري ناميده مي شود ، به سندرم نشخوار فكري انسان مربوط نيست ، بلكه عادي است. نشخوار غير ارادي ، مشابه آنچه در انسان ديده مي شود ، در گوريل ها و ساير نخستي هاي اوليه توصيف شده است. [27] ماكروپودها مانند كانگوروها نيز غذا را دوباره ، دوباره ماست مي كنند و دوباره بلع مي كنند ، اما اين رفتارها براي روند هضم طبيعي آنها ضروري نيست ، به همان اندازه كه در نشخواركنندگان قابل پيش بيني است مشاهده نمي شود و از اين رو در مقابل "سوداگري" ناميده مي شود نشخوار واقعي ». [28]

بازدید: