دنياي روانشناسي |
هيستري به زبان عاميانه به معناي بيش از حد احساسي غيرقابل كنترل است و مي تواند به يك حالت ذهني يا احساسي موقتي اشاره داشته باشد. با اين حال ، در قرن نوزدهم هيستري يك بيماري جسمي قابل تشخيص در زنان در نظر گرفته شد ، و سپس در قرن 20 به يك بيماري رواني منتقل شد. [1] بسياري از روانپزشكان تأثيرگذار مانند زيگموند فرويد و ژان مارتين شاركو تحقيقاتي را بر روي بيماران هيستري اختصاص داده اند. [2] در حال حاضر ، بيشتر پزشكاني كه طب غربي را انجام مي دهند ، هيستري را به عنوان يك تشخيص پزشكي قبول نمي كنند. [3] تشخيص پتوشي هيستري به چندين دسته پزشكي از جمله صرع ، اختلال شخصيت هيستريونيك ، اختلالات تبديل ، اختلالات تجزيه يا ساير شرايط پزشكي تقسيم شده است. [3] [4] بعلاوه ، انحرافات اجتماعي ، مانند تصميم براي عدم ازدواج ، ديگر اختلالات روانشناختي محسوب نمي شوند. [3] كلمه هيستري از كلمه يوناني "رحم" ، هيسترا گرفته شده است [3]. قديمي ترين سابقه هيستري به سال 1900 قبل از ميلاد باز مي گردد. هنگامي كه مصري ها ناهنجاري هاي رفتاري را در زنان بالغ در پاپيروس پزشكي ثبت كردند [3]. مصري ها اختلالات رفتاري را به رحم سرگردان نسبت مي دادند - بنابراين بعداً شرايط را هيستري ناميدند [3]. براي درمان هيستري پزشكان مصري داروهاي مختلفي را تجويز كردند [3]. به عنوان مثال ، پزشكان براي تشويق رحم براي بازگشت به موقعيت مناسب ، مواد بويايي شديدي بر روي حفره بيماران قرار مي دهند [3]. تاكتيك ديگر بوييدن يا بلعيدن گياهان نامطبوع براي تشويق رحم براي فرار به قسمت تحتاني معده ماده بود. يونانيان باستان توضيحات مصريان باستان در مورد هيستري را پذيرفتند. با اين وجود ، آنها در تعريف خود از هيستري ، عدم توانايي در به دنيا آوردن فرزندان يا عدم ازدواج را شامل مي شوند [3]. روميان باستان نيز هيستري را به ناهنجاري در رحم نسبت مي دادند. با اين حال ، توضيح سنتي در مورد رحم سرگردان را كنار گذاشت [3]. در عوض ، روميان باستان دليل اصلي هيستري بيماري رحم يا ايجاد اختلال در توليد مثل (يعني سقط جنين ، يائسگي و غيره) بودند [3]. نظريه هاي هيستري از مصريان باستان ، يونانيان باستان و روميان باستان اساس درك غربي ها از هيستري بود [3]. با اين حال ، در طول قرن شانزدهم و هفدهم فعالان و دانشمندان تلاش كردند تا برداشت از هيستري را به يك وضعيت پزشكي تغيير دهند [2]. بخصوص ، چارلز لپوئيس ، پزشك فرانسوي اصرار داشت كه هيستري بيماري مغز است. [6] بعلاوه ، در سال 1697 ، پزشك انگليسي توماس سيدنهم نظريه پردازي كرد كه هيستري به جاي يك وضعيت جسمي ، يك شرايط عاطفي است [2]. بسياري از پزشكان از Lepois و Sydenham پيروي كردند و هيستري از روح و رحم جدا شد [6]. در اين دوره زماني ، علم شروع به تمركز هيستري در سيستم عصبي مركزي كرد [6]. همانطور كه پزشكان درك بيشتري از سيستم عصبي انسان پيدا كردند ، مدل عصبي هيستري ايجاد شد كه مفهوم هيستري را به عنوان يك اختلال رواني بيشتر پيش برد [6]. در طي قرن 20 ، با پيشرفت روانپزشكي در غرب ، تشخيص اضطراب و افسردگي جايگزين تشخيص هاي هيستري در كشورهاي غربي شد [2]. به عنوان مثال ، از سال 1949 تا 1978 پذيرش سالانه بيماران هيستري در انگليس و ولز تقريباً دو سوم كاهش يافته است [2]. با كاهش بيماران هيستري در فرهنگ هاي غربي ، بيماران اضطرابي و افسردگي افزايش يافتند [2]. اگرچه در غرب رو به كاهش است ، اما در كشورهاي شرقي مانند سودان ، مصر و لبنان تشخيص هيستري ثابت باقي مانده است [2]. نظريه هاي مربوط به اينكه چرا تشخيص هيستري شروع به كاهش مي كند متفاوت است ، اما بسياري از مورخان استنباط مي كنند كه جنگ جهاني دوم ، غرب زدگي و مهاجرت انتظارات بهداشت روان غربي را تغيير داده است [2] [10]. جوامع غربي قرن بيستم انتظار داشتند افسردگي و اضطراب بيشتر در نسل هاي پس از جنگ جهاني دوم و آوارگان ظاهر شود. و بنابراين ، افراد گزارش دادند يا بر اين اساس تشخيص داده شدند [2]. علاوه بر اين ، پيشرفت هاي پزشكي بيماري هايي را توضيح مي دهد كه قبلاً به هيستري مانند صرع يا ناباروري نسبت داده شده بودند [8]. پس از كاهش تدريجي در تشخيص ها و گزارش ها ، در سال 1980 هيستري از كتابچه راهنماي تشخيصي و آماري اختلالات رواني (DSM) انجمن روانپزشكان آمريكا كه شامل هيستري به عنوان يك اختلال رواني از انتشار دوم آن در سال 1968 بود ، حذف شد [8]. علائم تاريخي از نظر تاريخي ، علائم هيستري دامنه زيادي دارند. مثلا:
امتیاز:
بازدید:
{COMMENTS}
|
|
[ ساخت وبلاگ : ratablog.com] |